از ابتدا قیامت او آشکار بود
آن بانویی که ممتحن کردگار بود
در بندگی خویش خدای بقیه بود
سر تا به پاش مظهر پروردگار بود
در خانه با کنیز خودش هم کلام بود
در سجده با خدای خودش هم جوار بود
مردان جنگی از پس او بر نیامدند
با این که بر جراحت پهلو دچار بود
کاری به این نداشت که تنها و بی کس است
وقت گذر ز کوچه چه با اقتدار بود
زهرا عجیب غیرتیِ عشق حیدر است
پای علی برای بلا بی قرار بود
از گرگ های شهر فدک را گرفته بود
کرار بود گر چه خودش خانه دار بود
بستند راه کوچه مگر کم می آورد
غافل از آن که چادر او ذولفقار بود
سیلی زدند جا بزند گفت یاعلی
یک دم عقب نرفت سرا پا وقار بود
رویش کبود شد رویشان را سیاه کرد
با قامت شکسته عجب پای کار بود
تا حشر خاک بر سر اهل مدینه کرد
آن معجری که روی سرش پر غبار بود
اصلا نخورد غصه آن گوش پاره را
اما حسن نشست و پی گوشوار بود
واضح تر از همیشه علی را نظاره کرد
هر چند چشم هاش از آن ضربه تار بود
ارثیه داد حضرت مادر به دخترش
ارثیه ای که درد و غم بی شمار بود
وقتی سر عزیز خدا رفت روی نی
زینب اسیر هلهله سی هزار بود
از یک کفن مضایقه کردند کوفیان
بر روی بوریا بدنی آشکار بود
در راه زینب از همه بد تر عذاب دید
دخت علی به ناقه عریان سوار بود
دستش شکست و دست ستم را ز پشت بست
با دست بسته فاتح این کارزار بود
شاعر: پوریا هاشمی
.
شب ۲ فاطمیه دوم ۹۹ محمد حسین پویانفر
.
متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
.
Mohjatt.blog.ir
Mohjat.net
.