از دم دروازه معلوم است بد تا می کنند
خیره سرهایی که زینب را تماشا می کنند
گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب
دور بی بی های روی ناقه بلوا می کنند
شمر با اعوان و انصارش دوباره می رسند
کربلای دومی را باز بر پا می کنند
شهر را مانند روز عید آذین بسته اند
با صدای پای هر رقاصه غوغا می کنند
تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود
زرگران بِالاِتفاق این پا و آن پا می کنند
کاش تنها سنگ باشد روی پشت بامها
میزنند آیینه را با هرچه پیدا می کنند
دختران فاطمه با ذکر وا اُماه خود
پای زهرا را میان کوچه ها وا می کنند
آستین پاره ای دارند جای روسری
با همان هم آه ناچاراً مدارا می کنند
در میان این حراجی پیش چشمان رباب
بر سر گهواره شش ماهه دعوا می کنند
نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه ها
بوسه هایی هدیه بر لب های بابا می کنند
داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست
خیزران ها هم چه کاری با جگر ها می کنند
شاعر : علیرضا خاکساری
.
شب ۸ صفر ۹۹ حاج حسین سیب سرخی – هیئت هفتگی ۵ مهر
.
متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.