تاریخ انتشار:
بازدید: 814 بازدید



از سفر نور دیده برگشت
با یه رنگ پریده برگشت
من بابامو میخواستم اومد
حیف فقط سر بریده برگشت
گمون کنم اون شبی که بود
مهمون تنور بوی نون گرفت
توی بازار عممو زدن
چشمای بابام رنگ خون گرفت
یه بوسه میخواستم از لبش
جای بوسمو خیزرون گرفت
نمیریزم با گِله بِهَمِش
بابامه خُب راضی ام به کَمِش
****
وقتی سیلی شده خوراکم
حق داره ریخته اشک پاکم
دخترت رو یه شب بغل کن
فردا این موقع زیر خاکم
برات خیلی ضجه میزدم
فرق داره با هم جنس ناله ها
بهم نگو زوده رفتنت
آخه خیلی نیست عمر لاله ها
به زجر بگو بعد از این یه کم
مهربون باشه با سه ساله ها
کسی رو که قد کمونه نزن
یتیم دیدی تازیونه نزن
نمیریزم با گِله بِهَمِش
بابامه خُب راضی ام به کَمِش
.
با نوای سید مهدی میرداماد
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.
