از سفر نور دیده برگشت » مهدی میرداماد ۱۴۰۲ + متن شعر

بازدید: 286 بازدید

از سفر نور دیده برگشت

با یه رنگ پریده برگشت

من بابامو میخواستم اومد

حیف فقط سر بریده برگشت

گمون کنم اون شبی که بود

مهمون تنور بوی نون گرفت

توی بازار عممو زدن

چشمای بابام رنگ خون گرفت

یه بوسه میخواستم از لبش

جای بوسمو خیزرون گرفت

نمیریزم با گِله بِهَمِش

بابامه خُب راضی ام به کَمِش

****

وقتی سیلی شده خوراکم

حق داره ریخته اشک پاکم

دخترت رو یه شب بغل کن

فردا این موقع زیر خاکم

برات خیلی ضجه میزدم

فرق داره با هم جنس ناله ها

بهم نگو زوده رفتنت

آخه خیلی نیست عمر لاله ها

به زجر بگو بعد از این یه کم

مهربون باشه با سه ساله ها

کسی رو که قد کمونه نزن

یتیم دیدی تازیونه نزن

نمیریزم با گِله بِهَمِش

بابامه خُب راضی ام به کَمِش

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای سید مهدی میرداماد
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر