حسین ستوده ( از شام بگم بابا از شام بگم ) ۱۴۰۳ + متن شعر

بازدید: 3222 بازدید
کربلایی حسین ستوده

از شام بگم بابا از شام بگم

گوش میکنی باز از دردام بگم

پام چوب فلک خورده

تو کجا بودی که دخترت کتک خورده

بی حوا هولم دادن

فکر کنم چند تا از دندونام ترک خورده

یا پیشم بمون بابا

یا نرو بی خبر از کنارمون بابا

من از اینجا میترسم

خُب بگو کی میریم شهر و خونمون بابا

بابا بابا

باز با این زخما میدرخشیا

اذیتم کرده زجرو نبخشیا

بابا بابا

روی این خاکا خون تو پخشه

دخترت دیگه شمرو نمیبخشه

والله وقاحت داره

خیمه نرید برادرم

رو خیمه غیرت داره

والله وقاحت داره

زنده است هنوز

ببینید انگشتشو حرکت داره

 

▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت

جهت دانلود صوت کلیک کنید
مداحی جدید؛ کربلایی حسین ستوده
شب پنجم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکه‌های اجتماعی

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net
.

متن کامل »