از پای نیزه لالایی میگم سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

بازدید: 1,990 بازدید
سید مجید بنی فاطمه
.

از پای نیزه لالایی میگم شاید بخوابه بنی فاطمه

متن شعر

از پای نیزه لالایی میگم شاید بخوابه

از روی نیزه چشماش هنوزم دنبال آبه

هر بار خودم رو میزنم تو خواب میاد به دیدنم

دستاشو حلقه میکنه بازم به دور گردنم

ای مادر فدای غیرتت هی میگی نزن تو صورتت

لالایی علی اصغرم

****

شرمنده هستم از روی ماهت ماه بلندم

کاش میتونستم چشماتو روی نیزه ببندم

ای کاش بمیره مادرت زخم تموم حنجرت

چیزی نمونده از دلم چیزی نمونده از سرت

از کنج لبت به لطف تیر خون جاری شده به جای شیر

لالایی علی اصغرم

****

تو قبر که رفتی با خنده قلب من رو شکستی

رو نیزه هر بار من رو میدیدی چشماتو بستی

افتاده لرزه تو تنم تو فکر سنگ دشمنم

یعنی سر تو این دفعه میفته روی دامنم

تا برگرده چشام از حرم خندیدی رو نیزه اصغرم

لالایی علی اصغرم

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مجید بنی فاطمه
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.Mohjat.Net

 

متن کامل

.