اسما بریز آب که قلبم مذاب شد سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

بازدید: 1,315 بازدید
سید مجید بنی فاطمه
.

بنی فاطمه اسما بریز آب که قلبم مذاب شد

متن شعر

اسما بریز آب که قلبم مذاب شد

این مرد از خجالت این چهره آب شد

اسما بریز آب که آتش گرفته ام

دیدی چگونه خانه من هم خراب شد

من چند بار شسته ام و هم نیامده

خونت هنوز میچکد از زخم تازه ات

این سنگ غسل شاهد پهلوی سرخ توست

ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه ات

دریاب حال کودکان خودت را ببینشان

با گریه آستین سر دندان گرفته اند

حالا که وقت بردن تابوت مادر است

از من نشان خانه سلمان گرفته اند

حالا عزای کندن قبرت گرفته ام

حالا برای بردن تابوت مانده ام

این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است

این نقش دست کیست که مبهوت مانده ام

آه ای غرور من پس از این وقت تسلیت

لبخند ها به دیدن یار و تو میرسند

برخیز ذوالفقار نبرد مرا ببند

فردا برای نبش مزار تو میرسند

باید که چند قبر برایت درست کرد

باید مرا به جای تو در قبر جا دهند

دست پدر رسید تو را گیرد از علی

شاید که زخم آتش در را شفا دهند

شعر: حسن لطفی

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مجید بنی فاطمه
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.Mohjat.Net

متن کامل

.