پر میکشه به هر طرف کبوتر دلم آقا
حیرون بین رواقات میون این صحن و سرات
کاشکی میشد تو حرمت باشم غبار قدمت
دل من و داده به باد رقص نسیم و پرچمت
سلطان علی موسی الرضا
———-
آقا چی میشه به منم یه خورده آب و دون بدی
رو شونه ی گلدسته هات به قلبم آشیون بدی
برای تو فرق نداره غریبه یا که آشنا
پشبیه آهو گم میشه دلم تو رفت و آمدا
تو سایه ی عنایتت یه عمر اقامت میکنم
خورشید چشمای تو رو آخر زیارت میکنم
سلطان علی موسی الرضا
———
اگر چه نا لایقم و قدر تو رو نمی دونم
ولی باز از کرامت چشم رئوفت می خونم
دل کندن از ضریح تو برای من چه مشکله
پنجره فولاد رضا باب الاجابت دله
کار گدا گدایی و کار آقا کرامته
دلم مث قنوتی که منتظر اجابته
با التماس و اشک و آه میگم غریب الغربا
تموم آرزومونه با هم بریم کرب و بلا
واحد سنگین
رفتم از شهر تو و پیش تو مانده دلم
پیش تو مانده و از سینه جدا مانده دلم
پر گرفتن به هوای تو چه حالی دارد
چون کبوتر به همان حال و هوا مانده دلم
پشت آن پنجره افتاده و بر گردن خود
رشته ای بسته به امید شفا مانده دلم
گره کور مرا معجزه ات داد شفا
مات اعجاز تو ای عقده گشا مانده دلم
گر چه با دست پر از پیش تو بر میگردم
در کنار حرمت چون فقرا مانده دلم
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
هر کی میره کرب و بلا از حرم رضا میره
واحد سنگین
خوش به حال عاشق خوشا به حال زائر
خوش به حات ای دل که گشته ای مسافر
خوش به حات ای دل چقدر داری سعادت
تا دلت میگیره میری حرم زیارت
گاهی چون کبوتر کشید پر بروی گنبد طلا
گاهی مثل خاکی میشینی جلو پای جار و کشا
گاهی مثل آهو از این سو به اون سوی حرم میری
دردای دلت رو به کس جز ضامن آهو نمیگی
یار زهرایی ام ذکر تنهایی ام
آقام علی موسی الرضا شد
——–
هیچ جایی تو دنیا کنج حرم نمیشه
یه نیگام کن آقا از تو که کم نمیشه
رو دیوار صحنت تنهایی سر میزارم
آخه من غریبم غیر تو کس ندارم
کس و کار مایی صفایی ایشا الله از ما رضایی
تو رو جون زهرا به مولا بده به ما کربلایی
تو حرم میدم دم پر از غم سینه زنان با شور و شین
راه میوفتیم آقا ایشا الله میریم تو بین الحرمین
یار زهرایی ام ذکر تنهایی ام
آقام علی موسی الرضا شد
——–
کجایی جوادم بیا برس به دادم
شوق دیدن توست اگر که جون ندادم
روی خاک حجره تنهایی اشک میریزم
برای غریبیم گریه کن ای عزیزم
لحظه های آخر نمی خوام رو پای تو سر بزارم
تا که مثل جدم رو خاکا غریبونه جون سپارم
اون که توی گودال با شمشیر گرگا به جونش افتادن
هر چی گفت که تشنم یه قطره آب بهش ندادن
روی خاکا سرم روضه ی آخرم
وای حسین مادر ندارد
واحد سنگین
یا غریب الغربا بده در راه خدا
یا معین الضعفا بده در راه خدا
تو پناه همه ای پسر فاطمه ای
نظری کن به گدا بده در راه خدا
من اگر رو سیهم غرق بحر گنهم
تو زدی مرا صدا بده در راه خدا
نگشایی در اگر نروم جای دگر
به جوادت ابدا بده در راه خدا
من گنه کار و بدم نه تو میکنی ردم
نشوم از تو جدا بده در راه خدا
به هوای کرمت آمدم در حرمت
غمم از دل بزدا بده در راه خدا
من تهی دست و فقیر از خجالت سر به زیر
تو امام و مقتدا بده در راه خدا
واحد
خوشا کسی که ز دل عقده باز کرد اینجا
چو دید ناز تو عرض نیاز کرد اینجا
ندید غیر خدا هر که خود به زمزم اشک
وضو گرفت و دو رکعت نماز کرد اینجا
کسی که قفل دل و دیده زد به پنجره ات
به روی خویش در کعبه باز کرد اینجا
گرفت دامن مقصود و پرده ی کعبه
کسی که دست تمنا دراز کرد اینجا
چراغ سبز نشان داد خلق را چو خدا
لبای سبز تو در احتزاز کرد اینجا
واحد
حرف من حرف دلای بی کسه
یه امام رضا دارم واسم بسه
تا که این پنجره رو وا میکنم
تو رو تو قاب چشام جا میکنم
اوج گلدسته رو پیدا میکنم
گنبد زرد و تماشا میکنم
هر کی ام یا هر چی ام دلم خوشه
هر چی دارم گره اینجا وا میشه
همه عاشقی من یک نفسه
یه امام رضا دارم واسم بسه
عمریه از خوشی فریاد میزنم
گره بر پنجره فولاد میزنم
میام از پایین پات اذن میگیرم
یه گوشه میشنم و داد میزنم
دنیا بی صحن و رواقت قفسه
یه امام رضا دارم واسم بسه
واحد
آخر محرم و صفر دوباره
دلم و تا مشهد و الرضا آوردم
پیرن مشکی و این شال عزام و
به امانات دم حرم سپردم
خدا حافظ نوحه خونا سینه زن ها
خدا حافظ اجرتون با خود زهرا
یک خونم تو مشهد یک خونم تو کربلا
اربابم حسینه سلطانم امام رضا
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای عجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net