افتخارم به جهان این سخن شیرین است ( حنیف طاهری ) + متن شعر

ای ساربان ای ساربان آهسته ران آهسته ران تا از قفای کاروان گوید حسین من اذان بی قافله سالارم شمر است جلودارم…

خاکیه چادر تو خونیه پیراهن تو خاکی چادر تو خونی پیراهن تو دل من تنگه برا علی علی گفتن تو واسه ی…

دارد دل و دین میبرد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم…

بدم المظلوم ادرکنی صاحب الزمان بدم المظلوم از ناله خاتم الحجج دل عالم خون از ناله خاتم الحجج بدم المظلوم عجل لولیک…

شب بچه سیداست شب شوره آسمون مکه باز پره نوره اومده انسیة الحورا حضرت صدیقه ی کبری علت خلقت زمینه رو دستای…

دوا روضه شفا روضه میگیرم روزی یه عمره با روضه روزا گریه شبا روضه شب جمعه داره کربلا روضه آره جا داره…

با آهت در ویرانه باران آمد طوفان شد خواب دشمن اشفت و کاخ ظلمت ویران شد شوری بر پا نمودیم با تیغ…

با همه بدیم من تو رو میخوام تو به روم نیار گر چه رو سیام حیف اخرش کربلا نیام روزگار من با…

ای والا شوکت ابالفضل کوه غیرت ابالفضل ای علمدار عباس ای حیدر سیرت ابالفضل زهرا صولت ابالفضل ای علمدار عباس ای پهلوان…

میدون پر از غباره بذار برم عمه جان نمونده راه چاره بذار برم عمه جان دست من و رها کن بذار برم…