الا یا ایهالساقی جوابی خواهش من را
بده از جام مشتاقی شراب مرد افکن را
برید از عالم بالا شرابی از لب سحبا
که با یک جرعه اش از پا بیندازد تهمتن را
تو نزدیکی و من دورم تو خورشیدی و من کورم
بیا و با نگاه خویش درمان کن ندیدن را
چو چشم خویش وا کردم هوای کربلا کردم
به گوشم با اذان گفتن تکلیف معین را
خدا را شکر یا مولا شده تقسیم بین ما
ز تو منت گذاری و ز من منت کشیدن را
منه بیچاره مدیون امیر المومنین هستم
دخیل بند نعلین یل ام البنین هستم
ای اب حیات جانم به فدات
***
ای اب حیاتجانم به فدات
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
در همه کون و مکان غیر حسین
خبری نیست که نیست
کشتی نجات زندگیم فدات
شاع ارسات جانم به فدات
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست