الا یا ایها الساقی بریز از عشق در جانم
که هر شب میزبانی و من امشب بر تو مهمانم
هوای حال من ابری بکش دامن مرو صبری
کویر تشنه را لطفی که من محتاج بارانم
تو ای باران افلاکی نگاهی بر من خاکی
بگیر ای شبنم پاکی غبار غفلت از جانم
کف دریای مولایم کف دست تو دریایم
اشارت کن به سر آیم بفرمایید به فرمانم
به راه تو توحیدم نگاه توست تاییدم
پگاه توست خورشیدم به نور توست درمانم
یکی در بند آمالش یکی پابند اعمالش
و من روی تو میخواهم و من مهر تو میخواهم
نه از اینم نه از آنم
خدا تمثیل شد با تو صفا تعبیر شد با تو
وفا تکمیل شد با تو تو دین و من مسلمانم
قدت مصداق والایی دمت تریاق عقبایی
ستون طاق دنیایی در این تثلیث حیرانم
امیر نشعتینی تو امید عالمینی تو
تو هارون حسینی تو من از خیل غلامانم
تو صاحب اختیاری و من و بی اختیاری و
تفقد کن برنجانم ترحم کن بسوزانم
همه دنیا و ما فیها فدای یوسف زهرا
امام عصر می گوید فدای تو عمو جانم
حاج محمود کریمی / شب هفتم ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست