


متن شعر
امشب یه جوره دیگه ای خیره به چشمامی
دورت بگردم میکُشی زینب رو اینجوری
خواهرت فدات شه هر چی که میخوای بگو آقا
حرفی نیاری دیگه از دوری
از من نخواه از تو یه روزه دل ببرم من
پنجاه ساله زیر سایت زندگی کردم
یادش بخیر روزای خوبی که با هم داشتیم
به اون روزا چی میشه برگردم
من زینبم دردت به جونم
دریای احساسم عزیزم
میمیرم اشکاتو ببینم
گریه نکن واسم عزیزم
****
نزدیکه عصره زینب از اون دور میبینه
با دستای لرزون شمر از قتلگاه اومد
اهل حرم از خیمه بیرون اومدن دیدن
تنهای تنها ذوالجناح اومد
از پا زمین کوبیدنه این اسب پیدا بود
آقا رو توی قتلگاه خیلی عذاب دادن
پرسید سکینه ذوالجناح آیا خبر داری
آخر به بابای من آب دادن
تنها نه پیراهن که بردن
هرچی که بود واسه حسینو
چی شد تو اون گودال که حتی
زینب نمیشناسه حسینو
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

