اندازه زلف سر آتش گرفته
گیسوت خاکستر ندارد احتمالا
بال زمینگیرم به زیر دست و پا رفت
یعنی کبوتر پر ندارد احتمالا
تا آمدی پی برده ام هرکس سفر رفت
بعد از سفر حنجر ندارد احتمالا
دیدم عقیقت را که دست ساربان بود
انگشت انگشتر ندارد احتمالا
از قافله جا مانده ام تقصیر خواب است
این لعنتی باور ندارد احتمالا
آنگونه که سیلی به من زد زجر گفتم
این بی حیا دختر ندارد احتمالا
در شام چادر از سرم دزدید طفلی
بازارشان معجر ندارد احتمالا
تا خیزران از جای خود برخاست گفتم
کاری به کار سر ندارد احتمالا
روبند عمه آستین پاره اش شد
پوشیه ای بهتر ندارد احتمالا
صورت به روی صورت بابا نهاد و
تا آخرین دم برندارد احتمالا
.
شب سوم محرم ۱۴۰۰ حاج محمدرضا بذری
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» اینجا کلیک کنید
.
کــتاب مــداحی جدید »» اینجا کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار با درج لینک مجاز است
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت ما نیست!!
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.