اومده پدرم با یه رأس بریده * کربلایی نریمان پناهی

یاد داری تا پیمبر بود نه غم داشتی نه سر مویی سپید و نه قد خم داشتی بر تمام درد ها با…

بابا جان پس کی سر روی پاهام میذاری پس کی گوشواره هام و میاری انگار دیگه من و دوست نداری کارم آه…

چی شد قد بلند تو اون ابروی کمند تو کنار هم جمع میکنم دوباره بند به بندتو اگه میشه به مویی بند…

هر چند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از ان که به…

خدا کند حسین بگویم و بمیرم میان خون خود بغلطمو بمیرم حسین بغیر اشک دیده آبرو ندارم بغیر کربلا من آرزو ندارم…

غصه هام بی شماره خواهرت بی قراره حال من رو نگاه کن حال من گریه داره تو که به دردای دل غمزدم…

من فدایی سر موی امیرالمومنینم غیر زهرا را ندیدم در وجود آتشینم خاک پایم سرمه‌ چشم تمام عارفان و لیک خود خاک…

به نام نور به نام ستاره های بهشت دلیل نور همه ماه پاره های بهشت به نام روح نخستین به نام نوری…

همه شادند دخترت گریان همه خوابند و دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان ازار دخترت را ببر به…

دلمو زدم به دریا توی این شبای احیا دوباره روضه میخونم برای حسین زهرا افطار من با حسینه سر و کار من…