تاریخ انتشار:
بازدید: 1,784 بازدید



اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم
تمام برگ هایم را به پاهای تو میریزم
چه جذاب است دریای پر امواج نگاه تو
بیا بنشین کنار من که از شوق تو برخیزم
تو آن تنهاترین هستی تو آن خانه نشین هستی
من آن تنها زنی هستم که از عشق تو لبریزم
الا ای دست بسته دست هایم را نمیگیری
که شاید این دم آخر به دامانت بیاویزم
الهی بشکند دستی که باعث شد در این شبها
از این که مقنعه از چهره بردارم بپرهیزم
غریبی خوب میدانم ولی کمتر بیا خانه
خجالت میکشم وقتی به پایت بر نمیخیزم
شاعر: علی اکبر لطیفیان
.
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net
