اگر مطرب آهنگ دیگر نمیزد
چو نی بر دل و جانم آذر نمیزد
به نی گر نمی بود دمساز لعلش
دو صد طعنه بر تنگ شکر نمیزد
لبش همچو قند مکرر نبودی
گرش بر لب نی مکرر نمیزد
نمیکرد اینگونه مست و خرابم
اگر دم به دم دم به مِزمَر نمیزد
گر از شور شیرینی نی نبودی
مرا این چنین شور بر سر نمیزد
دل زار چون زر نمی گشت خالص
گر آذر به قلب مکدر نمیزد
گر از من نمی آمدی بوی عشقی
دل چون سپندم به مجمر نمیزد
بلی فیض عشق ار نبودی کلامم
به هر قلب چون سکه بر زر نمی زد
بر آن عاشقم من که گر او نبودی
خدا نقش این چار دفتر نمی زد
علی آنکه گر قدرت او نبودی
کس این خیمه بر چرخ اخضر نمی زد
خدا را خدایی نمیگشت ظاهر
اگر او نعره ز الله اکبر نمی زد
شاعر: وفایی شوشتری
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است