اگه غریب ندیدی یه سر برو مدینه
امام حسن غریبه اول و آخرینه
همونی که کریمه اما حرم نداره
یه شمعی که رو قبرش روشن کنیم نداره
شب از نور ستاره روشنه دور قبرش
مدینه گریه داره مونده تو کار صبرش
کسی که مادرش رو تا به خونه آورده
تکیه به شونش داده مادر سیلی خورده
یه کربلا تو کوچه رو شونه حسن بود
مادر به روی شونش تو حال جون دادن بود
تا برسه به خونه موهاش همه سفید شد
همون جا توی کوچه امام حسن شهید شد
از اون روزا تا امروز منتظر اجل بود
انقدر عذاب کشیدش که زهر براش عسل بود
جانم حسن جانم حسین
حاج سید مجید بنی فاطمه / شب بیست و نهم ماه صفر 1398
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست