اینجا بهار عشق را پاییز کردند واویلا
از کینه تو سینه را لبریز کردند
کوفه میا این گرگ های بی مروت
دندان برای یوسف من تیز کردند
عزیز فاطمه شهید علقمه
جز من کسی ندیده راس ز تن بریده
خونین به خاک صحرا راس ز تن بریده
جز من کسی ندیده اسبی که نیزه رو بر
از داغ صاحب خود سر بر زمین بکوبد
حسین برادرم عزیز برادرم
ببین من زینبم جان امد بر لبم
عزیز کجا میری چرا تنها میری
ببین من یک زنم ببین جون کندنم
حسین ای وای دلم