این لکه ی سرخه تو چشام
خوب شدنی نیست مهم نیست
این لرزش دستامو لبام
لکنت و هق هق تو صدام
خوب شدنی نیست مهم نیست
میترسم حرفای
منو با عمه شنفته باشی
میترسم فردا برسه
حرفاتو نگفته باشی
میترسم خوابم ببره
بیدار شم تو رفته باشی
کاش نایی به پام بود
به نیزه میرسیدم
کاش گوشواره هام بود
سرت رو میخریدم
****
این صورت پژمرده ی من
زخم نمک خورده ی من
خوب شدنی نیست مهم نیست
خیمه وسط معرکه سوخت
موی پریشونی که سوخت
خوب شدنی نیست مهم نیست
میترسم زنده بمونم
خسته از غم فراقم
میترسم از قاتل تو
هر شب تازه میشه داغم
میترسم تا گریه کنم
زجر بازم بیاد سراغم
کاش اون شب تو صحرا
منو اونقدر نمیزد
حالا زد ولی کاش
که حرف بد نمیزد
میبارم همیشه
مثه بارون نم نم
دیگه روم نمیشه
بگم عمه گرسنم
****
اون ضربه ی سیلی به کنار
اما دیگه چشمای تار
خوب شدنی نیست مهم نیست
مثل منه دلخون مگه هست
پهلویی که دیگه شکست
خوب شدنی نیست مهم نیست
میترسم این دردسرا
تقصیر رقیه باشه
میترسم روضه بخونم
ویروونه کرب و بلا شه
میترسم دستم بخوره
زخمای لب تو واشه
کاش زودتر میمردم
همه راحت شن اصلاً
اونقدر سیلی خوردم
عوض شد صورت من
کاش قدم بلند بود
چقدر این روضه سخته
دیدم که سر تو
به یک شاخه درخته
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ حاج محمود کریمی
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی