ای آقای کریم لطیفی چون نسیم » منصور ارضی ۱۴۰۲ + متن شعر

بی هوا نیزه ای به پهلو خورد نفسش رفت و برنگشت ای وای جلوی خواهرش چهل تا نعل از تن شاه میگذشت…

تو افتادی دلم لرزید بازم دشمن به من خندید ولی این دفعه چشماشون به سمت خیمه ها چرخید بلند شو که داره…

خیلی اینجا شلوغه اومدن چند تا لشکر التماسم همینه نیا خواهر جای تو قتلگاه نیست نیا تو دلاشون خدا نیست نیا دین…

باد به گیسوی عمو التماس میکنه خاک به زانوی عمو التماس میکنه آب خجالت زده به چشم و ابروی عمو التماس میکنه…

تو آسمون دل من سر زده ماه عاشقی میوزه تو هیئت ما دوباره عطر رازقی از آسمونا میریزه ستاره بی حد و…

من حالم خرابه خراب بشه خرابه روزاشم شبیه شباش پر از عذابه دختر غیر باباش رو پای کی بخوابه غلاف نخورده بازوم…

خمار باده عشقم خمار جام علی علی امام من است و منم غلام علی جنازمو میبرن وادی السلام علی علی امام من…

علی عالی اعلا ستون عرش معلا میبره اسمتو مولا ضربان دلو بالا شور محرمه یا علی رزق دو عالمه با علی تسبیح…

محشر نشون میدم عشقو دنیا برای تمرینه طعم عسل میده لبهام اسم تو بسکه شیرینه هرکس بده تو رو میخواد علامه باشه…

سر تکیه داده فعلا به دوش این دلاور تکیه داده از بس رشید است گویا به او یک مرد دیگر تکیه داده…