ای به پیشانی شکسته تو
چشم اطفال دست بسته ی تو
نیست حق نشستنش روی پا
طفل از رنج راه خسته تو
تو بگو این فروغ دیده کیست
تو بگو طفل من گناهش چیست
دست زینب کجا طناب کجا
چنگ و مطرب کجا رباب کجا
یا اخا از تو عذر می خواهم
صوت قران کجا شراب کجا
تو و بزم شراب و چوب ستم
من و چندین هزار نا محرم
به جبین سپهر چین افتاد
چه به این راس نازنین افتاد
با همین چشم های خود دیدم
این سر از نیزه بر زمین افتاد
خورد بر هم لبان عطشانش
بود بر لب کلام قرآنش
وحی از حنجر تو می روید
تشت را اشک دیده ات شوید
لب خشکت که می خورد بر هم
چوب هم با تو ذکر می گوید
باز هم لعل لب گشا و بگو
وحده و لااله الا هو
من به بزم یزید پروانه
دور تو گشته ام غریبانه
تو هم امشب به من عنایت کن
بازدیدم بیا به ویرانه
چه شود نیمه شب پری بزنی
در خرابه به ما سری بزنی
.
.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.