ای تمام تار و پود مرتضی
ای همه بود و نبود مرتضی
خانه را خالی ز خوشحالی مکن
یار من پشت مرا خالی مکن
ای تمام عشق ای خونین جگر
یا بمان یا که مرا با خود ببر
ای تمام عشق بانوی علی
لرزه افتاده به زانوی علی
از سخن افتاده ای با من ولی
چشم بگشای علی هستم علی
رفتنت خانه خرابم میکند
ماندنت چون شمع آبم میکند
ای مسیحای علی اعجاز کن
مشکل مشکل گشا را باز کن
ای کتاب عشق من بسته مشو
مثل مردم از علی خسته مشو
فاطمه چشمان خود را باز کرد
با زبان دل سخن آغاز کرد
ای همیشه همنشین فاطمه
ای امیرالمومنین فاطمه
ای که غم ها را عسل کردی علی
گو چه را زانو بغل کردی علی
ای که بر ارض و سما هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
این دل غمدیده را هم زنده کن
جان من یک بار دیگر خنده کن
آن که باید دل غمین باشد منم
دل غمین و شرمگین باشد منم
خواستم یاری کنم اما نشد
ریسمان از دستهایت وا نشد
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net