ای قمر ثاقب زهرا سلام
ای پسر غایب زهرا سلام
شمس هدایت به فدایت شوم
ذره شوم گَرد هوایت شوم
گر بنوازی مسلمان شوم
با نظر لطف تو سلمان شوم
هاجر دل از لب زمزم گذشت
هفته اول ز محرم گذشت
از همه چشم به راهی من
مانده فقط سیر تباهی من
منتظرم چهره هویدا کنی
درد منِ خسته مداوا کنی
من ز تو درمان خودم خواستم
خانه ام از غیر نپیراستم
منتظر واقعی ات نیستم
عمر خودم را به منم زیستم
وای که غافل شدم از احتضار
افضل اعمال بُوَد انتظار
مُحرِم ایام مُحرَم شدم
شور حسین آمد و آدم شدم
آرزویم هست هدایت شوم
بوذر و عمارِ ولایت شوم
در ره او تیغ بگیرم به دست
تیغ همان تیغ که او گفته است
تیغ وفا تیغ جنم تیغ ذکر
تیغ قلم تیغ دعا تیغ فکر
جان حسین از درِ خویشم مران
من به عزای تو شدم روضه خوان
از درِ احسان تو یابن الحسن
آمده ام با دم ای بی کفن
مُردن در گریه شده رشک من
دُرِ یتیم است گُل اشک من
حال که صحبت ز یتیم آمده
یاد ز فرزند کریم آمده
بیرق مشکی عزا شال توست
خال رخ کرب و بلا خال توست
حضرت قاسم که تو را دایی است
رایحه اش حضرت زهرایی است
تا به زمین خورد گل مجتبی
ناله همی زد که عمو جان بیا
بوی گل یاس هوا را گرفت
سوز عطش نای صدا را گرفت
تا که عمو بر سر قاسم رسید
روی زمین جسم پر از خاک دید
دید که در خاک تنش گم شده
غسل شهادت به تیمم شده
گرد و غبار از تن پاکش گرفت
خون دهن از لب چاکش گرفت
گفت عمو باد فدایت چه شد
لهجه شیرین صدایت چه شد
زمزم خون شد ز کف پای تو
جای هلال است به لبهای تو
کودکی ات بود در آغوش من
خواب تو اینک شده بر دوش من
داغ لب خشک تو شد بار دل
سخت شده کار من و کار دل
ای به فدای قد رعنای تو
خون چو عسل مانده به لبهای تو
گر به لبت آب رسانم چه سود
کاش به جای تو عمو مرده بود
زائر زهرا شدی ای ماه رو
با پدرت حال عمو را بگو
دست و سر و سینه تو تا شکست
عمه بیچاره ات از پا نشست
رنگ عمو پرید و زینب خمید
صدای استخوان شکستن رسید
کرب و بلا جلوه گر کوچه هاست
به عمه گفتم این صدا آشناست
به یادم امد که در آتش گرفت
چادر مادر به سر آتش گرفت
پیش علی بازوی زهرا شکست
پهلوی مادر ز لگد ها شکست
ای که شبیه خوده زهرا شدی
شانه به شانه خوده سقا شدی
ای قمر ثاقب زهرا سلام
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.