تاریخ انتشار:
بازدید: 1,024 بازدید



ای ماه من جان رباب رو نیزه ها آروم بخواب
اصلا نبند چشماتو تا که نبینی علی
رو دست من جای طناب
غصه میخوره چقدر عمه برای تو
کشته مادر تو رو زخم لبای تو
می بینم روی نیزه حرارت آبت کرده
هنوزم حسم میگه علمدار برمیگرده
علمدار بر میگرده
*****
روز و شب ندارم علی بی تاب و بیقرارم علی
حالا که تو پر زدی رفتی روی نیزهها
دیگه بمون کنارم علی
چی سرت اومد آخه ای بی گناه من
کاش بسوزه حرمله با سوز آه من
می بینم روی نیزه رخت بی رنگه مادر
برای لبخند تو دل من تنگه مادر
علمدار بر میگرده
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
