ای مشعل محفل الستم
وی گشته علم به روی دستم
خون گلویت نمیگذارد
تا بُعد زمان دهد شکستم
ای خنده فتح بر لب تو
خون تو قوام مکتب تو
شش ماهه من اگر چه فردی
تو مرد شهادت و نبردی
سرباز همیشه فاتح من
لبخند بزن که فتح کردی
تا داد تو بر فلک رسانم
خون تو به آسمان فشانم
از خون گلو کنم نگارت
تا خود ببرم حضور یارت
هم دوش من است قتلگاهت
هم سینه من بود مزارت
قلب پدر است حائر تو
زوار منند زائر تو
بر آب وضوت خون فشاندی
بر دوش پدر نماز خواندی
پیغام مرا ز حلق خونین
بر گوش جهانیان رساندی
مظلوم ترین شهید بابا
لبخند بزن امید بابا
ای کوثر مصحف شهادت
لبخند تو بهترین عبادت
حیف است که کشته ات بخوانم
امروز تو یافتی ولادت
هر چند که شد صدات خاموش
خون تو نمی شود فراموش
هفتاد بهشت را دری تو
هفتاد فرشته را پری تو
هفتاد ذبیح را تو شاهد
هفتاد سپهر اختری تو
خون گلویت مرا وضو داد
حتی به شهادت آبرو داد
از خون گلو خضاب کردی
خون بر جگر رباب کردی
در عین سکوت آب ها را
از العطشت کباب کردی
زخم گلویت سزد بخندد
چون دوست تو را چنین پسندد
دریای نخورده آب اصغر
خجلت زده ات رباب اصغر
از تیر سه شعبه آب خوردی
سیراب شدی بخواب اصغر
کشتند ز داغ تو مرا هم
گشتیم شهید هر دو با هم
معراج تو از تو تا حسین است
در خون تو نقش یا حسین است
تنها تو شوی به دست من دفن
تشییع تو نیز با حسین است
آن روز که روز حشر کبراست
قنداقه تو به دست زهراست
مادر به ولادت تو نازد
بابا به شهادت تو نازد
اسلام به خون حنجر تو
عترت به سعادت تو نازد
از خون تو تا به پاست عالم
سبز است همیشه نخل میثم
شاعر: استاد سازگار
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.