

ای همسفر که نیمه ره از ما جدا شدی متن شعر مداحی
ای همسفر که نیمه ره از ما جدا شدی
من ماندم و تو با لب عطشان فدا شدی
وجه خدا بودی و خون خدا شدی
تا صبح روز حشر سراج الهدی شدی
ای پاره پاره تن به تن اطهرت سلام
بر قطره های خون رگ حنجرت سلام
قران پاره پاره پامال من سلام
در خون نشسته کوکب اقبال من سلام
ای در چهل عروج پر و بال من سلام
ای لحظه لحظه با خبر از حال من سلام
دستی برون ز دامن خونین خاک کن
اشک از دو چشم زینب مظلومه پاک کن
قران نوک نیزه دوباره سخن بگو
از پهلوی شکافته و از زخم تن بگو
ای یوسف عزیز من از پیروهن بگو
از بوریا که بر بدنت شد کفن بگو
از سنگ و از شکستن ایینه ات بگو
از جای نعل تازه و از سینه ات بگو
من زائر تن تو ام اقا سرت کجاست
این قبر تو مزار علی اصغرت کجاست
اعزای چاک چاک علی اکبرت کجاست
انگشت تو بریده شد انگشترت کجاست
اینجا ز سر پریده کنار تو هوش من
گویی صدای مادرت اید به گوش من
من امدم که ختم بگیرم برای تو
من امدم که گریه کنم در عزای تو
مرحم نهم ز اشک روی زخم های تو
سوغاتی ام شده سر از تن جدای تو
ای همسفر که نیمه ره از ما جدا شدی
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net