ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار صیاد رفته باشد
فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را
از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را
آخه تقدیر ما رو به هم دوخته مثه موهات موهام سوخته
از من نرنج اگر که لکنت زبان گرفتم
بابا شکسته دستی دندان شیری ام را
نا محرمی که دیشب با خود سر تو را داشت
وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت
سوز این داغ کجا و بدن لاغر من
چادرم پاره شد از بس که کشیدند مرا
بی گمان خورد شده ساقه نیلوفر من
معجرم دست نخوردست خیالت راحت
چادر سوخته چسبیده به موی سر من
.
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net