ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای نجف کرده من چه چاره کنم
حیدر بنگر چه بارگاهی دارد
یا مولا دلم تنگ اومده شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
مرغ دل من چه خوش هوایی دارد
یا مولا دلم تنگ اومده شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
ایوان نجف عجب صفایی دارد
یا مولا دلم تنگ اومده شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
شکر خدا که نان شب ما حسین شد
ممنون لطف مادر این خانواده ایم
داریم با حسین حسین پیر میشویم
خوشحال از این جوانی از دست داده ایم
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است