ای که گرفتی به دوش بار غم و بار عشق
باز بیا سر کنیم قصه گلزار عشق
قصه شنیدم که دوش تشنه لب گل فروش
برد گلی سبز پوش هدیه بازار او
گل غم ناگفته داشت خاطر آشفته داشت
چشم به جون خفته داشت از غم سالار عشق
عشوه کنان ناز کرد وا شدن آغاز کرد
خنده زد و باز کرد دیده به دیدار عشق
گرچه زمان دیر بود تشنه لب شیر بود
منتظر تیر بود یار وفادار عشق
باغ تب وتاب داشت گل طلب آب داشت
کی خبر از خواب داشت دیده بیدار عشق
عشق زمین گیر شد اشک سرازیر شد
گل هدف تیر شد ای عجب از کار عشق
آن گل نیکو سرشت بر ورق سرنوشت
باخطی از خون نوشت معنی ایثار عشق
این گل باغ خداست از چمن کربلاست
خوابگه او کجاست سینه اسرار عشق
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.