بارون نم نم بود پره قنداقم * محمدحسین حدادیان

امشب دوباره تا سحر بالاست دست دعای حضرت زینب همه سر سجاده عشقند اماده شهادتن امشب دل نگرون عمه سادات تو خیمه…

از بامت بالاتر بامی نیست از نامت زیباتر نامی نیست شیرینی اسمت را بچشانم عاشورا به کربلا برسانم و اذقنی حلاوه ذکرت…

به سر بریدت که فکر میکنم میمیرم حسین جان به قد خمیدت که فکر میکنم میمیرم حسین جان به تن دریدت که…

من به همه گفتم که تو رو دارم که تویی آقام من همه میدونن از هرکی جز تو آقا بیزارم پس نزن…

کوچه ای تنگ و دلی سنگ مثل دیوار گل شکسته زیر دست مردم آزار سند غربت روی زمینه پاره پاره شبیه چشمام…

زهراست چراغ راه مردان زهراست امید شاه مردان چون ترس نبود در مرامش شد فانی در ره امامش یا فاطمه یا فاطمه…

سلام همسفر نیمه راه بی سر من سلام ماهِ به دریای خون شناور من گذشته است چهل روز از شهادت تو هنوز…

هرکسی شش گوشه ی تو رو میبینه بیخود از خود میشه رو زمین میشینه میگه اینجا انتهای راه عشقه میگه اینجا قتلگاه…

عاشقی ندیده شیرینه تازه ما ندیدیمِت اینه عاشقت شدم من انقدر که کسی مثلشو نمیبینه عاشقانه های من معنا میگیره با خودت…

ماه ماتم رسیده رنگ زهرا پریده این پیام حسین است از گلوی بریده ماه خون و قیام است این کلام امام است…