بار امانت است که بر دوش میکشی
بیهوده نیست اینکه چنین قد کمان شدی
جان را چه قابل است که بی هیچ وحشتی
صد بار پیش مرگ امام زمان شدی
باید گلوی مرثیه ها را فشرد و گفت
کی بی قرار و مضطرب و ناتوان شدی
شهری که چشم بود سراپای مردمش
انجا شهید طعنه و زخم زبان شدی
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.