بار بلا به شانه کشیدم به کودکی * کربلایی نریمان پناهی

بازدید: 811 بازدید

بار بلا به شانه کشیدم به کودکی

از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی

از خیمه گاه تا دل گودال قتلگاه

دنبال عمه هام دویدم به کودکی

آن شب که در مقابل من عمه را زدند

فریاد الفرار شنیدم به کودکی

عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی

من ضربِ دست شمر چشیدم به کودکی

آن شب که در خرابه سر آمد میان ما

چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی

با کعب نی لباس همه پاره پاره شد

بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی

در مجلس شراب که شخصیتم شکست

من آستین صبر جویدم به کودکی

یک سرخ مو ز قافله ما کنیز خواست

این را به گوش خویش شنیدم به کودکی

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن

به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

بابا قرآن می خونه سنگا به اون لب می خوره

هر کدوم خطا میره به عمه زینب میخوره

ای ماه من به نیزه اعدا چه می کنی

آغوش ماست جای تو آنجا چه می کنی

دیشب به یاد روی تو بودم ندا رسید

او پیش مادر است تو تنها چه می کنی

.
شهادت حضرت مسلم ۱۴۰۰ کربلایی نریمان پناهی

.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی  » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر