بازم قصه یکی بوده و یکی نبوده
بمیره مادر که از تشنگی لبهات کبوده
چشام چه بارونی شده لبات چرا خونی شده
قصه پرزدنت دل اسمون و میسوزونه
نیزه بلند تو دل مادرت و میسوزونه
از میون خیمه ها لالایی برای تو میخونه
اشکام و به پات میریزم راحت بخواب عزیزم
لالایی بهارم لالایی قرارم
لالایی لالایی لالایی لالایی
****
دیگه درد من با لبخند تو درمون نمیشه
رو نیزه ها خنده نکن رباب و شرمنده نکن
یادگار کوچیکت کنار مادر اوارتِ
دستای لرزون من به روی چوب گهوارت ِ
ببین هنوزم لالایی رو لب مادر بی چارت ِ
توی دل این بیابون مادر تو بخوابون
پسرک من کجایی برام بخون لالایی
لالایی لالایی لالایی لالایی
****
گل پرپرم از اغوش من جایی نمیری
شبا که میاد تو رویای مادر جون میگیری
به سینه ام شیر اومده اومد ولی دیر اومده
روی نیزه دل من توی حسرت صدای تو هِ
غصه دلم فقط پریشونی موهای تو هِ
سرت با من ولی تنت روی سینه بابای تو هِ
زندگی برام حرومِ کار مادرت تموم ِ
عزیز دلم کجایی تو اغوش خدایی
لالایی لالایی لالایی لالایی
حاج سید مجید بنی فاطمه / شب هفدهم ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست