بازم وقت جداییمون شد نمیتونم
بازم میبینم همدیگه رو نمیدونم
بازم یک سالِ دیگه باید تحمل کرد
همش دوری باشه من زنده نمیمونم
گذشت مثل برق مثل باد مثل آه
گذشت فرصت نوکری این دو ماه
گذشت مهلت این دل رو سیاه
ای سیاهیا خداحافظ ای کتیبه ها خداحافظ
ای پیرهن سیاه خداحافظ
****
پی کار هیئت میرفتیم چه روزایی
قرار روضه رفتن داشتیم چه شبهایی
میگن هر جا که اسمش باشه حرم میشه
توی آغوش ارباب بودیم چه رویایی
گذشت شب به شب با حسین زندگی
گذشت صبح به صبح نوکری خستگی
گذشت صبح و شب روضه خونگی
نذری دادنا خداحافظ چایی ریختنا خداحافظ
جارو کردنا خداحافظ
****
فدای اونکه نوکر ها رو صدا کرده
یقینا دونه دونمون و سوا کرده
عزاداری ها ان شاء الله قبول میشه
به والله هر شب زهرا ما رو دعا کرده
گذشت بهترین گعده شب نشین
گذشت حرص و جوش نزدیک اربعین
گذشت شش دهه تو بهشت رو زمین
ای میوندارا خداحافظ ای علم کشا خداحافظ
اربعینیا خداحافظ
کربلایی حسین طاهری / شب بیست و نهم ماه صفر 1398
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست