باز نور نور باز شور شور
باز پای عقل مانده در گِل غرور
عقل درک عشق را میبرد به گور
فهم منتظر نشسته تا مگر که عاشقی کند ظهور
تا شود فناءِ در حضور
آن حضور روشنی که شمس را نموده کور
آن حضور جلوه ای ز جلوه های خاک پای زینب است
زینبی که بی صداست
بی صدا که نه سکوت او حیاست
زینبی که وقت غرشش که میرسد علی مرتضی است
زینبی که وقت صلح مجتبی است
زینبی که وقت مهر مادر است
زینبی که وقت قهر تیغ تیز ذالفقار شیر کبریاست
زینبی که کربلاست
زینبی که یک تنه علم به دوش دشت نینواست
زینبی که با خدا و تا خدا و کشتی نجات خلق را همیشه ناخداست
عرصه ی حکومتش چه گویمت که تا کجاست
سقف پهنه بهشت خاک سای زینب است
.
.
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net