تاریخ انتشار:
بازدید: 992 بازدید



باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو انقدر نا مهربان باشد
ای کاش اقا میشد امشب زائرت باشم
جایی که فرزندت در انجا روضه خوان باشد
دریایی از رنج و مصیبت موج خواهد زد
پای حسن هر گاه جایی در میان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خون دلت از کنج لبهایت روان باشد
آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد
سخت است تشنه باشی و لبهای عطشانت
حتی برای آب خوردن ناتوان باشد
هنگام برخورد لبت با کاسه آب است
وقت گریز روضه های خیزران باشد
شاعر: محمد بیابانی
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net
