با دیدن آب گریه میکردی تو
با اشک رباب گریه میکردی تو
هم بر سر سفره غذا اه کشان
هم موقع خواب گریه میکردی تو
ای سبط بزرگوار پیغمبر من
با چشم ترت گریست چشم تر من
ای وای چه امد به سرت که گفتی
ای کاش نمیزاد مرا مادر من
با گریه تمام روز تو شب شده بود
از هرم بلا تنت پر از تب شده بود
با دیدن بوریا به خود میگفتی
ای کاش تنش کمی مرتب شده بود
حاج سید مهدی میرداماد / شهادت امام سجاد 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست