تاریخ انتشار:
بازدید: 2,408 بازدید



با سر نیزه تنت را چه بهم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه بهم ریخته اند
سنگ ها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه بهم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه بهم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه بهم ریخته اند
چشم من تار شده با چه مداواش کنم
یوسفم پیروهنت را چه بهم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه بهم ریخته اند
ابروان تو حسینیست و چشمت حسنیست
این حسین و حسنت را چه بهم ریخته اند
شاعر: علی اکبر لطیفیان
.
.
شب هشتم محرم ۱۳۹۹ حاج حسین سیب سرخی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
