با نگاهت شریک بودم » مسعود پیرایش ۱۴۰۲ + متن شعر

با نگاهت شریک بودم غم این شصت و چند روزو

پا به پای تو جون دادم مصیبت های جانسوزو

حالا دستِ تو میسپارم حساب اشک و آهم رو

یا اباصالح المهدی تو میدونی صلاحم رو

خودم قدرتِ نگه داشتنِ این اشکو ندارم

چی بهتر از این که پیش شما امانت بذارم

قبول کن امانتیمو بگیر دست این یتیمو

دست من باشه زود میره از دست

حیفه این نوکری ها خراب شه

دست تو باشه که تو قیامت

این گدایی به سودم حساب شه

پسر حضرت هادی به فدایت پسرم

پدر حضرت مهدی به فدایت پدرم

****

خدا صبرت بده آقا خیلی داغ پدر سخته

یتیمی توی سن کم برای تک پسر سخته

یتیمی گفتم و روضه کجا بود و کجا میره

یا کنار رقیه یا پای تشت طلا میره

شنیدی صدای اون ظرف آبو که خورد به لبهات

ندیدی که خیزرون میخوره به دندون بابات

تو هم میخونی با ناله امون از دل سه ساله

هم شنیده صدا ضربه های

خیزرونو به دندون بابا

هم دیده با گلوی بریده

روی پاش قصه میخونه بابا

پسر حضرت هادی به فدایت پسرم

پدر حضرت مهدی به فدایت پدرم

****

بمیرم که یه عمره تو دلت این حسرتو داری

که ندادن بهت فرصت حتی واسه عزاداری

بعد پر بستنِ بابات چه آتیشی به جون ریختن

بی اجازه یه عده تو حریم خونتون ریختن

همین روضه تو همین روزا تو مدینه به پا شد

درِ خونه ی یه مادر آتیشِ کینه به پا شد

توی اون هجومِ جانکاه تو هم میخوندی وا اُماه

بین دیوار و در چی کشیدی

واسه پهلوت بمیرم وا اُماه

بشکنه دست قنفذ الهی

واسه بازوت بمیرم وا اُماه

پسر حضرت هادی به فدایت پسرم

پدر حضرت مهدی به فدایت پدرم

.

با نوای کربلایی مسعود پیرایش
شهادت امام حسن عسکری ۱۴۰۲
آرشیو شهادت های ۱۴۰۲ » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر