با نگاهی میشکافد نیل را نیلوفری
در بغل دارد تمام انبیا را مادری
نقص اجزا جهان با نور کامل میشود
مکه امروز است نورانی تر از هر کشوری
انعکاس نور او را طاق کسری دیده است
مجمر اتش پرستان میشود خاکستری
نسخه برداران عرشی صف به صف دنبال او
در پی تدوین ایین نامه های دلبری
شاه کار افرینش روی دست امنه
گرم تقدیس خدا با شیوه پیغمبری
بت به حال سجده روی خاک معبد امده
کاهنان در دیر ها گفتند احمد امده
هیچ خورشیدی به این اتش فشانی نیست نیست
هیچ کوهی سایه این سر گرانی نیست نیست
چند پیغمبر سخن گفتند در مولد ولی
هیچ نوزادی به این شیرین زبانی نیست نیست
ازمودند اکثرا مانند موسی بخت خود
این یکی اما جوابش لن ترانی نیست نیست
هست مهر مادری بالاترین احساس اگر
هیچ مادر مثل او در مهربانی نیست نیست
ما نمیدانیم تعداد عوالم را ولی
جز که سلطانش نباشد او جهانی نیست نیست
کل ایات مقدس باز نازل میشود
اوست عشق و سحر ها با عشق باطل میشود
نیمی از تاریخ دین شرح تبسم کردنت
نیمه دیگر خویشتن را وقف مردم کردنت
در قیامت بی گمان بت ها شهادت میدهند
اشتیاق کعبه را وقت تکلم کردنت
خشت خشت مسجد و شمشیر و نیزه شاهد اند
در جهاد و کار بر مردم تقدم کردنت
جراتت بر مسند طاغوت ها شوریدنت
رحمتت بر دشمنی خونی ترحم کردنت
در میان خطبه و در خلوت و در جمع با
دیدن لبخند زهرا دست و پا گم کردنت
حاسدان از این محبت شعله ور شد خشمشان
عشق یعنی فاطمه تا کور بادا چشمشان
گردم و مهری طلایی خورده بر بال و پرم
من مسلمان جمال اخرین پیغمبرم
خوب میدانم ضعیفم عبد خوبی نیستم
گر مسلمان بود سلمان من گمانم کافرم
هیچ جز عشق تو و آلت نمیجوشت ولی
در همه رگ های من در بند بند پیکرم
یا رسول الله با دستان پر مهر تو من
خانه زاد آستان خاندان حیدرم
دست فرزند تو یعنی صادق آل علی
تاج سرخ شیعه بودن را نهاده بر سرم
عشق این دین است و من تا زنده هستم عاشقم
شیعه ام مدیون الطاف امام صادقم
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net