با هر غم بغض گلومو خوردم
چه غمایی که پیدا
میشد از آه سردم
چه شبایی که تنها
تو دلم گریه کردم
با یه لشکر دست بسته
شامو گرفتم مثه خیبر
با یتیمای دلشکسته
ظلمو شکستم مثه حیدر
****
به شونه بار غمت رو بردم
با مرگ رقیه من هم مُردم
بدنم مثل مادر کبود از تازیونه
قاتلم ای برادر صدای خیزرونه
سر تو روی نیزه بود و
مثل سر تو سر خواهر
چش سقا بسته بود و
خون میومد از پر معجر
****
یه شب تو خرابه اوج غمهام
رقیه روضه میخوند ای بابام
زمون جون سپردن نفسش بی صدا شد
سرتو تا آوردن خرابه کربلا شد
با یه قد هلال و
دست شکسته مثه مادر
دیدم از ضرب سیلی
چشماشو بسته مثه مادر
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
حاج محمود کریمی
تکمیل آرشیو / اربعین حسینی
شب بیستم ماه صفر ۱۳۸۸
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی