تاریخ انتشار:
بازدید: 1,938 بازدید



بدون تو برادر جان ببین از زندگی سیرم
دو تا بچه که چیزی نیست خودم واسه تو میمیرم
ببین نذر سرت داداش دو تا قربونی اوردم
اگه اینها نمیرفتن منم تو خیمه میمردم
فدای تو برادر جان دل زینب رو نشکستی
چه حالی داشتی وقتی که براشون حرز می بستی
پسر هامون کفن کردن ولی تو بی کفن هستی
بگیر بالا سرت رو تا چشای من بشه روشن
ببینم تا نبینم که خجالت می کشی از من
همون بهتر اینا رفتن نبینن که پیر میشم
نمیبینن که من بین غل و زنجیر اسیر میشم
اگه میموند این دو تا کنارم سنگ میخوردن
میمردن اون زمانی که من و از خیمه میبردن
مثه زینب توی گودال باید زخمات و میشمردن
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
