بدون تو برادر جان ببین از زندگی سیرم
دو تا بچه که چیزی نیست خودم واسه تو میمیرم
ببین نذر سرت داداش دو تا قربونی اوردم
اگه اینها نمیرفتن منم تو خیمه میمردم
فدای تو برادر جان دل زینب رو نشکستی
چه حالی داشتی وقتی که براشون حرز می بستی
پسر هامون کفن کردن ولی تو بی کفن هستی
بگیر بالا سرت رو تا چشای من بشه روشن
ببینم تا نبینم که خجالت می کشی از من
همون بهتر اینا رفتن نبینن که پیر میشم
نمیبینن که من بین غل و زنجیر اسیر میشم
اگه میموند این دو تا کنارم سنگ میخوردن
میمردن اون زمانی که من و از خیمه میبردن
مثه زینب توی گودال باید زخمات و میشمردن
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.