بذار برم عمه دیگه خستمو
روی خاک افتاده بود و هستمو
تاج سرم حق زهرا مادرم
میبوسم دستتو ول کن دستمو
خدای من یه سپاه و یه بدن
به تنش با هرچی دارن میزدن
چشای من میبینن چطور دارن
بدنش رو سمت مقتل میبرن
دویدمو به عمو رسیدمو
توی قتلگاه چیا شنیدمو
رسیدمو من نفس بریدمو
عمومو تو خاک و تو خون دیدمو
تو قتلگاه بمیرم که بی گناه
غریبونه گرم نجوا شدی تو
میکشی آه تو غریب یک سپاه
مگه من مُردم که تنها شدی آه
زخمی پرت پُره تیره پیکرت
من بگیرم روی زانوهام سرت
کو اکبرت لحظه های آخرت
اومدم پیشت به جای پسرت
.
شب پنجم محرم ۱۴۰۰ کربلایی نریمان پناهی
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
.
کــتاب مــداحی جدید »» کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
اشعار جهت استفاده مادحین منتشر میشود
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
صفحات مهجه در فضای مجازی. لطفا فالو کنید
www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.