برای کشتنش وضو میگیرید * کربلایی حسین طاهری

ذکر دم تکبیرشه حسن معز المومنین نقش روی شمشیرشه جدی امام العارفین بدرقه راهش دعای خیر یل ام البنین حی علی خیر…

داری میری از کنارم ای پدر دلگیر و خسته فاطمه برات بمیره کی پیشونیت و شکسته یه عمری بار ِ محنت میبردی…

نخلی از اشک تو سیراب نگردید دگر از همان لحظه که بر فرق تو شمشیر آمد حوریان هم به عزای تو سیه…

هلال ماه غم رسید آقا چقدر دلای مبتلا داری برا شفاعت گنه کارا تو بیشتر از بقیه جا داری و علیک السلام…

زدم صدا اگه صدام میاد تو این شلوغیا تو رو خدا جلو چشای من نزن تو دست و پا دویدمو خودم رو…

من یه عمر تو دنیا فدایی تو ام آقا مفتخر به عنوان گدایی تو ام اقا من بهشت و میخوام چیکار آخه…

نه که گفته که تو جا در دل دنیا داری تو سر دوش ابالفضل فقط جا داری شور ذکر تو که شیرین…

نجف و حال و هوای زائرا دم سحر نجف و حرم آقایی که بِش میگن پدر نجفه جایی که بستست ضربانم به…

یه حسی بهم گفت حرم آواره میشه یه حسی بهم گفت که مشک صدپاره میشه یه حسی بهم گفت تو راه درگیر…

در شب تاریک دنیا آفتابی ایستاده سایه اش روی سر ما تا خود محشر فتاده عشق اگر یاری نمیاد در مسیر نیک…