برا مادر از طفلش چه سخته بی خبر باشه
گفتم ای کاش هر جا هست تو آغوش پدر باشه
وای وای زینب جان بچم پیدا شد
وای وای پشت خیمه ها غوغا شد
هنوز انگار بازه چشماش هنوز انگار خشک لبهاش
سر بچم روی نیزه سر باباش روبروشه
الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه
****
همه دیدن رو نیزه سر کوچیکشو آخر
با چشای معصومش شده عین علی اکبر
وای وای خونِ رو لبهاشو دیدم
وای وای سرخی چشماشو دیدم
سرش انگار بی قراره زیر نیزش خون میباره
روی نیزه بین سرها دوباره پیش عموشه
الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه
****
برا داغ شیش ماهه رسیده جونمون بر لب
تو رو بابا آروم کرد خدا صبرت بده زینب
وای وای مادرش داره جون میده
وای وای نیزه ها رو نشون میده
دیگه مادر نیمه جونه بعیده زنده بمونه
به خدا چیزی نمونده همه عالم زیر و رو شه
الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه
***
خودت تنهایی یک لشکر میشی
جدا از آغوش مادر میشی
میون میدون پرپر میشی
دل تو تنگ رفتن به میدونه
دل من تنگ یک قطره بارونه
مادر حال نوزادش رو میدونه
***
شور – امیر عباس سیفی
هنوز دیده مادر به گهواره توست
تو خیمه منتظر دیدن دوباره توست
دل مادرش میسوزه گل پرپرش میسوزه
هر طرف میره آبی نیست گلوی اصغرش میسوزه
نه کسی مونده آب بیاره نه بارونی میخواد بباره
میگه به بچه ها ببینید علی دیگه توون نداره
دست به دعا شید همه با هم تا نمیره شیر خواره
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.