بستم سرت رو گوشه خونه گذاشتم بسترت رو محمد حسین حدادیان

بازدید: 34 بازدید
مهجه در تلگرام .
متن شعر

بستم سرت رو

گوشه ی خونه گذاشتم بسترت رو

حالی که داری

میگه میخوای فضه رو تنها بزاری

بعد تو هر روز تاریکه

کرده بود دنیا کاری که

روز خوش دیگه نبینی تو

چی سرت اومد من دیدم

زیر در بودی میشنیدم

ناله ی فضه خذینیتو

وای تازه شد دردم

دیدم اما هرچی دیدم زود جَمِش کردم

گفتم آخر نیست

میخو از سینه کشیدن کار حیدر نیست

هیچ جا اشکم اینچنین در نیومد

کاری از دست کسی بر نیومد

صدای نالشو آخر شنیدم

میخ در همینجوری در نیومد

یارالی خانوم یارالی خانوم

یارالی یارالی یارالی خانوم

****

همراه مسمار

وقتی در وا شد نشستی کنج دیوار

وای از حسودی

کاشکی اون لحظه تو پشت در نبودی

در مگه با تو لج بوده

آخ نوک مسمار کج بوده

وقتی از سینت در آوردم

پس نجاتت شد ناممکن

در شکستی گفتی آی محسن

کاشکی من اون لحظه میمردم

تا درو هول داد

من زنم فهمیدم اونجا محسنت افتاد

ضربه ممتد بود

اونکه فهمید پا به ماهی زد چقدر بد بود

قدم قدم بی اراده تا دم در اومدم

نرسیده بی هوا لگد زدم

یارالی خانوم یارالی خانوم

یارالی یارالی یارالی خانوم

دریافت قطعه صوتی

 

محمد حسین حدادیان
شب ۱ فاطمیه دوم ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net

متن کامل