بنده ات با یا الهی آمده
نیمه شب با رو سیاهی آمده
داشتم یا رب تو را دارم هنوز
راست می گویم گرفتارم هنوز
از گدا جز درد بی درمان نخر
گوهر چشم مرا ارزان نخر
سال ها دنبال معراج تو ام
خوبی اش این است محتاج تو ام
سائل این خانه دلگیرش خوش است
طفل دیوانه به زنجیرش خوش است
قُرب دارم زار و مهجورم نکن
از خودت یک ثانیه دورم نکن
پشت این در معطلم کن بیشتر
مثل مردم آبرویم را نبر
هیچ کس جز تو هوایم را نداشت
هر که دیدم بنده را تنها گذاشت
دست من خالیست دریا پُر نعَم
پای من لنگ است نزدیک حرم
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
ای پناه بی پناهان الدخیل
گرچه کوهی از خطا آورده ام
رو به درگاه رضا آورده ام
بارها گفتم رضا گفتم حسین
شد رضا درمانم و دردم حسین
باز هم دارم هوای عطر سیب
باز می گوید رضا یابن الشبیب
تشنه ای در گودی گودال رفت
آنقدر سنگش زدند از حال رفت
عده ای پنجه به گیسویش زدند
عده ای چکمه به پهلویش زدند
شمر با ارباب عالم تند شد
خنجر او از خجالت کند شد
زنده بود و دست و پا میزد حسین
مادر خود را صدا میزد حسین
.
پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۰ محمد حسین پویانفر هفتگی
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.