

به روی شانه خورشید رفته پیکر ماه متن شعر مداحی
به روی شانه خورشید رفته پیکر ماه
ولی چگونه برد ماه را از این درگاه
هنوز روی زمین رد خون او پیداست
هنوز ناله اش از پشت در رسد آه جانکاه
چنان به سینه این کوه تیشه را زده اند
که کوه رفته به تابوت گشته چون پره کاه
خجالت از چه کسی می کشد امیر غدیر
که چند گام نرفته بایستد ناگاه
قدم قدم که قدش چون کمان کمان میشد
نفس نفس ز دلش میکشید تیر آه
که ای خدا گرفتی یگانه یارم را
کنون ببین که امیری شدم بدون سپاه
دل شب است و چنین ناله میزنم آرام
به عزت و شرف لا اله الا الله
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net