


به من این حرمله هرچی دلش میخواست گفت
متن شعر
به من این حرمله هرچی دلش میخواست گفت
به من گفت دخترش پیری خدایی راست گفت
یه ماهه باور اینکه تو نیستی تلخه
همه دنیا داره دور سرم میچرخه
به من هرچی بگن جا داره
یتیم خیلی تماشا داره
منو میزدن و میگفتن
رقیه مگه بابا داره
منو به راه دور آوردن
دیگه نگم چجور آوردن
برای اینکه آروم تر شم
سرتو از تنور آوردن
بابایی بابایی جانم
****
سفر رفتی واسم سوغات چیا آوردی
بمیرم این همه زخم از کجا آوردی
یه ماهه روسری من همین آستینه
زدن از بس منو محکم سرم سنگینه
میبینی جای دستاشو
نمیتونم بگم حرفاشو
همه کبودیام خوب میشن
اگه بابا ببوسی جاشو
بابایی بابایی جانم
سید مهدی حسینی
شب ۳ ماه محرم ۱۴۰۴
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
Rubika: @mohjat_net
www.Mohjat.Net

