به همینا راضی ام ” محمدرضا نوشه ور ” شعر کامل

نویسنده:
بازدید: 343 بازدید
محمدرضا نوشه ور

به همینا راضی ام

مثه یه بیچاره ای که

به یه لقمه نون دلش راضی میشه

داری میبینی خودت ساختمونای محل

داره دونه دونه باز سازی میشه

یعنی فکرشو میکرد که یه روز اینجوری شه

اولین کسی که تو بقیع گذاشتش روی خشت

محتشم اگر میخواست

واسه ی امام حسن شعر بگه چی مینوشت

حرمی اگر که داشت

کسی باز رغبت میکرد پا بذاره تو بهشت

خدا رو چه دیدی شاید دوباره بهار اومد

زد و مأمور بقیع با زائرا کنار اومد

فرش زیر پام شاید به کار اومد

****

دوری حال اونه که

حرمِ نداشتتو هر دفعه یه جور تصور میکنه

اونکه توی خلوتش

روی کاغذ سفید داره فرم خادمی پر میکنه

آره دونه دونه ی غصه های رو دلم

همه از نداشتنِ زیارتت حاکی میشه

مادرت هربار میاد بالای سر مزارت

چادرش خاکی میشه

جای بوسه ی منه گلی که یه روز روی

ضریح تو حکاکی میشه

خدا رو چه دیدی شاید دوباره بهار اومد

زد و مأمور بقیع با زائرا کنار اومد

فرش زیر پام شاید به کار اومد

همه نواده هات حرم دارن ولی

چقدر غریبی ای حسن ابن علی

ملامتش نکند آنکه را مدینه نرفت

مدینه زائر خود را به کربلا بخشید

▪️» جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: عضویت
▪️» جدیدترین اشعار در تلگرام: عضویت

جهت دانلود صوت کلیک کنید
سید محمدرضا نوشه ور

تخریب قبور ائمه بقیع سال ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید

Mohjat.Net
.

متن کامل